سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آن که به عیب خود نگریست ، ننگریست که عیب دیگرى چیست ، و آن که به روزى خدا خرسندى نمود ، بر آنچه از دستش رفت اندوهگین نبود ، و آن که تیغ ستم آهیخت ، خون خود بدان بریخت ، و آن که در کارها خود را به رنج انداخت ، خویشتن را هلاک ساخت ، و آن که بى‏پروا به موجها در شد غرق گردید ، و آن که به جایهاى بدنام در آمد بدنامى کشید ، و هر که پر گفت راه خطا بسیار پویید ، و آن که بسیار خطا کرد شرم او کم ، و آن که شرمش کم پارسایى‏اش اندک هم ، و آن که پارسایى‏اش اندک ، دلش مرده است ، و آن که دلش مرده است راه به دوزخ برده . و آن که به زشتیهاى مردم نگرد و آن را ناپسند انگارد سپس چنان زشتى را براى خود روا دارد نادانى است و چون و چرایى در نادانى او نیست ، و قناعت مالى است که پایان نیابد ، و آن که یاد مرگ بسیار کند ، از دنیا به اندک خشنود شود ، و آن که دانست گفتارش از کردارش به حساب آید ، جز در آنچه به کار اوست زبان نگشاید . [نهج البلاغه]
 

 

 

عرفانهای کاذب

نخست: انجیل یعقوب
باب اول
(1) در تاریخ اسباط دوازده گانه اسرائیل مردى بسیار ثروتمند به نام یواخیم بود. او همه پیشکشى هاى خود به خداوند را دو برابر کرد، چون با خود گفت هر چه بر مال خود بیفزایم از آنِ همه مردم خواهد بود و پیشکشى که به خداوند تقدیم مى کنم باعث بخشش گناهان من مى شود.
(2) روز جشن بزرگ خداوند در پیش بود و بنى اسرائیل هدایاى خود را مى آوردند، پس آنان رو در روى یواخیم ایستادند و رئوبل ]رئوبن[ نیز او را مخاطب ساخته، گفت: «روا نیست که تو نخست، هدایاى خود را تقدیم کنى، چون تو ذریه اى در اسرائیل به جا نگذاشته اى». (3) پس یواخیم بسیار غمگین شده، راه افتاد و تاریخچه اسباط بنى اسرائیل را پى جویى کرده، با خود گفت: «من باید در این تاریخچه جستوجو کنم که آیا من تنها کسى هستم که از خود ذریه اى در اسرائیل به جا نگذاشته ام». پس دید که همه ابرار ذریه اى از خود به جا گذاشته اند. و پدر پدران، ابراهیم را به یاد آورد که خدا در سال هاى پایانى زندگى اش فرزندش اسحاق را به او عطا کرد. (4) و یواخیم به نهایت اندوهناک شده، نزد همسرش نرفت، بلکه به بیابان رفته، خیمه اى بر پا کرد و چهل شبانه روز روزه داشت[1] و با خود گفت: «به سوى غذا و نوشیدنى نخواهم رفت تا خدا به من نظر اندازد، پس غذا و نوشیدنى من دعا خواهد بود».[2]




  • کلمات کلیدی : عرفانهای کاذب

  • ::: سه شنبه 88/8/26 ::: ساعت 12:44 عصر :::   توسط احمدرضا 
    نظرات شما: نظر